علی جووونمعلی جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
مامان مرضیهمامان مرضیه، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
زندگی مشترکمون زندگی مشترکمون ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
بابا حسنبابا حسن، تا این لحظه: 35 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

با تو مادر شدم ..پسرم

بدون عنوان

سلام.از اونجایی که همه دوستان هی میپرسن علی اومد یا نه؟ باید خدمتشون عرض کنم در کمال تعجب بعد از دو روز درد کشیدن و لک بینی علی کوچولو جوووووونم هنوز نیومده . فعلا دردهام قطع شده و بهترم...هر روز کل آشناها و فامیل و دوستام باهام تماس میگیرن و هی ازم میپرسن پس چی شد چرا نیومد این علی ؟؟ واقعا دیگه هر روز میشینم و گریه میکنم .آخه دیگه از انتظار خسته شدم. .بدجور دلم هوای پسرمو کرده.پسرم زودی بیا لطفا..از خدا بخواه اومدنتو نزدیک کنه.. پسرم زمان سنج وبلاگت اون بالا نوشته علی جوووووونم تا الان نه ماه و ده روزه تو دل مامانشه..ای گل پسری دیگه دیر شده بیا.فکر کنم اولین وبلاگی هستی که این زمان رو تو دل مامانشه.. پسرم ما ...
28 ارديبهشت 1393

پسرم انگار داری میای..

سلام به پسرم و دوستای گلم.روز پنجشنبه کمی لک دیدم و تا شب کمی درد داشتم و شب ساعت 2بود که دیدم دردام زیاد شده وایه همین رفتم بیمارستان.معاینه کرد و گفت هنوز یک سانت باز شده و نوار قلبی و سونوگرافی ات هم کرد و گفت همه چی خوبه.تا صبح ساعت 8درد داشتم و مرتب تو حموم خونمون ورزش هامو میکردم تا اینکه صبح 8خوابم برد و دیگه دردام کم شده بود و واسه پیاده دوی و ناهار رفتیم بیرون.دردهای عجیب و انقباضات آرومی به سراغم میومد.تا اینکه ظهر دوباره رفتم بیمارستان اما نذاشتم دوباره معاینه کنند فقط ضربان قلب تو رو و فشار خون منو اندازه گرفتند که خوب بود.درست داشتیم برمیگشتیم که بازم درد اومد سراغم اینبار وقتی تو خونه رفتم دستشویی دیدم لک های خونیم خیلی زیاد شده...
26 ارديبهشت 1393

کجا موندی پس پسرم؟؟

پسرم 13رجب که 23اردیبهشت میشد هم گذشت و تو گل پسر هنوز نیومدی..پسرم امروز با سونوگرافی وارد هفته  میشی. و با lmp جمعه وارد هفته 41میشی.. حالا پسرم فقط سلامتی ات واسم مهمه.هر وقت عشقت کشید و وقتت شد بیا گلم.راستی هر از گاهی علایم زایمان و درد شدید میاد و میره که جیغمو بلند میکنه.دیروز رفتم بیمارستان اما هنوز دهانه ی رحمم باز نشده بود.پس باید منتظر موند..من و بابات منتظرتیم..راستی فکر کنم من اولین وبلاگی هستم تا آخرش اومدم آخه اکثرا خاله ها میرن سزارین ولی من میخوام سختی زایمان طبیعی رو بچشم. ...توکل بخدا پسرم بوووووووووووش... ...
24 ارديبهشت 1393

میلاد حضرت علی و انتظار

سلام..علی مامان. .. پسرم پس کی میای آخه؟؟؟؟ خیلی خیلی دعا میکنم فردا بیای پسرم... فردا روز پدر و مرد هستش و فردا روزی هست که حضرت علی (ع) بدنیا اومده..منم میخوام تو هم بیای..فردا بیا پسرم..چی میشه آخه؟؟؟ هنوز هیچ علایمی واسه اومدنت ندارم فقط گهگاه یک دردی میاد و میره.پسرم شربت زعفران هم میخورم تا بلکه اومدنت رو سریع کنه..اما انگار شما بدجور جا خشک کردی....قربونت بشم که دل مامان رو خیلی دوست داری و اونجا بهت خوش میگذره و حاضر نیستی بیای... پسر یکی یدونه ام...بابایی خیلی خیلی بی تاب شده...دیگه قاطی کرده و گهگاه با منم دعوا میکنه میدونی چرا؟؟ چون بی قرار اومدنته...ثانیه شماری واسه اومدنت میکنه.. پسرم علی جوووووونم ، علی آقای گل......
22 ارديبهشت 1393

روزهای پایانی

سلام.پسر گلم ...خوبی عشق مامان؟ ؟ امیدوارم که همیشه سالم و سلامت و شاد باشی..پسر یکی یدونه ام میدونی که این روزهای پایانی کمی تنبل شدی و شبها پر کار میشی.. من که شبها کلا بیدارم تو هم با من بیداری اما روزها کلا کم تحرکی... پسر نازم..امید مامان و بابا ، گل پسرم..دیگه واقعا نمیدونم کی و کدوم روز قراره تو بیای..آخه زایمان طبیعی زمانش معلوم نیست.فقط میدونم دیگه تا پایان هفته41 باید بیای.البته اکثرا تو 40هفته میان. حالا همه چی دست خداست... پسرم ، قند عسلم ، جوووووونم، شما امروز وارد هفته   شدی با سونوگرافی ات... البته مربیمون گفته زمان زایمان با lmp محاسبه میشه که با اون حساب شما دو روز دیگه یعنی جمعه وارد هفته 40میشی...
17 ارديبهشت 1393

خدایا ممنونم که به من هم لیاقت مادر شدن دادی...

  کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید می گویند که فردا مرا به زمین می فرستی اما من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد از میان فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته ام او در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد بود.کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و شادی کاری ندارم.خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زدتو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.کودک ادامه داد : من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که زبان آنها را نمی دانم؟ خداوند او را نوازش کرد و گفت: ف...
14 ارديبهشت 1393

روزهای بی خوابی و دلهره

سلام.اینبار سلامی پر از عشق و انتظار و خواهش برای پسر گلم.. عشق واسه اینکه عشق مامان و بابا تویی علی جوووووونم. انتظار واسه اینکه ثانیه ها رو واسه اومدنت میشماریم و دیگه نمیشه بی تو زندگی کرد. خواهش واسه اینکه عزیزم علی جوووووونم لطفاً تا 23اردیبهشت نیا و اون روز بیا چون میلاد حضرت علی (ع) هستش و تو هم که علی از نوکران حضرت علی هستی.     . پسر گلم این روزها دیگه همه جای شکمم جای پاهات و دستات افتاده و فعلا تا اینجا 24 تا خط انداختی گلم..بدجوری سوزش و اذیت داره جای خطها..پسرم کل شبانه روز فقط 4 یا 5 ساعت خواب دارم که اونم تو این مدت چند بار میرم دستشویی.صبح ها که واسه نماز صبح بیدار میشم.شما هم طبق مع...
8 ارديبهشت 1393

روز مادر و نگرانی هام

سلام. پسرم امروز میخوام باهات درد و دل کنم.پسرم خیلی دلم گرفته.بدجور ناراحتم.دلم از خیلی ها پره..نمیدونم چه گناهی کردم که باید اینهمه عذاب بکشم. پسرم نمیدونم چرا روز جمعه و شنبه کمی حرکتت کم شد و من نگران شدم و بلافاصله به دکتر زنگ زدم و ایشونم گفتند که زود بیا وقت سونوگرافی ات را بکشم جلو ..البته بعد از صحبت با دکتر شما شروع کردی به حرکت کردن اما واسه اطمینان من بردم تاریخ سونوگرافی ات را عوض کرد.واسه شنبه 30 فروردین نوشت اما من چون واسه 31از سونوگرافی دی وقت داشتم واسه همین منتظر شدم تا یکشنبه بشه.بعدش یکشنبه با بابایی رفتیم سونوگرافی که بعد از 3ساعت انتظار نوبت ما شد و رفتیم دکتر قوامی سونوگرافی کرد و گفت همه چی نرماله حتی ...
1 ارديبهشت 1393
1